زلال حکمت | ||
|
مرد آفرین روزگار سیری اجمالی در : (خطبه حضرت زینب-سلام الله علیها- در کوفه)
بی تردید؛وجود مقدس دختر بزرگوار امیرالمؤمنین(ع)؛عقیله بنی هاشم،حضرت زینب کبری(س) مهم ترین عامل حفظ مکتب عاشورا می باشد.زنی که در مسیر سیر الی الله گوی سبقت را از مردان ربود و به حق شایسته لقب (مردآفرین روزگار) شد: زن مگو مردآفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار (عمان سامانی) حضرت زینب (س) را به حق (ام المصائب) نامیده اند؛ و شدت مصیبت هایی که در حادثه عاشورا و بعد ازآن بر وجود نازنین آن بزرگوار وارد آمد،بر هیچ کسی پوشیده نیست. اما روح بزرگ و آسمانی زینب(س) در برابر این همه مصیبت،شکسته نشد و با مردانگی تمام به آفرینش حماسه هایی پرداخت که مکتب عاشورای حسین(ع) را تا قیام قیامت جاودانه ساخت و الحق که (کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود...) از زیباترین جلوه های جمال جمیل عزت؛آزاد منشی و بزرگواری این بانوی عظیم القدر،خطبه شجاعانه و حماسی حضرتش در کوفه می باشد.خطبه ای که متأسفانه در بین اهل منبر و مداحان اهل بیت(ع)؛شاید به علت حضور پررنگ مصیبت درمکتب عاشورا مغفول و مهجور مانده است. شاید کمتر از دو سه روز بعد از حادثه جانسوز عاشورا که حضرت زینب(س) شاهد دردکشیده آن واقعه بود؛دختر علی(ع) در میان مردم بی وفای کوفه به ایراد خطبه ای پرشور و حماسی پرداخت که فصل جدیدی را در نهضت عاشورا آغاز کرد و ارکان حکومت اموی را به لرزه در آورد. بشیر بن خزیم اسدی راوی این خطبه حماسی می گوید که با اشاره دست زینب(س)؛نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ های کاروان از حرکت ایستادند و گویا دخترعلی(ع) به زبان امیرالمؤمنین(ع) سخن می گفت! در پایان این خطبه حماسی به روایت (لهوف)؛مردم کوفه حیران و سرگردان می گریستند و دست هایشان را بر دهان های خود می گذاشتند و انگشت می گزیدند! زینب(س) شاگرد ممتاز مکتب وحی و معلم قرآن زنان کوفه در عهد خلافت امیرالمؤمنین(ع) است و باید کلامش ریشه در قرآن داشته و به اشارات وحیانی مزین باشد؛از مهم ترین ویژگی های این کلام ماندگار زینبی،وجود هفت اشاره معنا دار به قرآن کریم در این خطبه کوتاه اما عظیم الشأن می باشد. آغازگر کلام زینب(س) مانند خطابه های علوی؛حمد و سپاس خدا و درود بر پیامبر اکرم(ص) بود.آنگاه حضرت در اعتراض به گریه های کوفیان بی وفا با اشاره ای ظریف به آیه 92 سوره نحل فرمودند: (...مثل شما مثل همان زنی است که رشته های خود را می بافت و سپس آن را بر می گشود؛شما نیز سوگندهای خود را وسیله تقلب و فریب قرار دادید و بعد از ایمان به خدا و پیامبر با این گناه بزرگ،رشته ایمانتان را گشودید...) آنگاه حضرت با تشبیه اهل کوفه به گیاهی که در منجلاب بروید یا به نقره ای که در دل خاک دفن شده باشد،و با استمداد از قرآن(سوره مائده آیه 80) فرمودند: (...الا ساء ما قدمت انفسکم ان سخط الله علیکم و فی العذاب انتم خالدون ...چه بد ذخیره ای برای آخرت خویش فرستاده اید،شما مستوجب خشم و غضب الهی هستید و در عذاب،جاوید خواهید بود.) سپس حضرت زینب(س) در واکنش به گریه و ناله کوفیان؛با اشاره ای حکیمانه به آیه 82 سوره توبه که خطاب به منافقان می فرماید: (فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون) فرمودند: (...آیا گریه و ناله می کنید؟ آری به خدا که باید بسیار بگریید و کم بخندید؛هرآینه ننگ و عار این جنایت دامن شما را گرفته و با هیچ آبی نمی توانید این لکه را بشویید.چگونه خون پسر خاتم پیامبران و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت شسته می شود؟....) آنگاه حضرت با دلی پر ازدرد زبان به نفرین اهل کوفه گشود و از با استمداد از عبارت قرآنی(...و ضربت علیهم الذلة و المسکنة و باءوا بغضب من الله...بخشی از آیه 61 بقره)فرمودند: (..از رحمت خدا دور باشید و نابود گردیدکوششتان بی نتیجه و دست هایتان بریده باد...بؤتم بغضب من الله و ضربت علیکم المسکنة..خشم خدا را بر خود نازل نمودید و داغ ذلت و بیچارگی بر شما نقش بست...) سپس حضرت زینب(س) با تلفیقی زیبا از حماسه و مصیبت فرمودند: (..وای بر شما مردم کوفه! آیا می دانید چه دلی از رسول خدا خرلشیدید؟ و چه جگری از او شکافتید؟ و کدام پرده نشینان عصمت را از پرده بیرون افکندید؟ آیا می دانید چه خونی از پیامبر بر زمین ریختید؟ چه هتک حرمتی از او کردید؟...) در پایان این خطبه کوتاه حماسی؛حضرت(س) با تلاوت آیه (ان ربک لبالمرصاد)،کوفیان را به عذاب ذلت بار الهی و مجازات سخت در قیامت وعده داد. (برای مشاهده متن این خطبه ر.ک: لهوف سیدبن طاووس ترجمه : علیرضا رجالی تهرانی انتشارات نبوغ؛1385؛صص194تا 197)
[ جمعه 24 آبان 1392
] [ 15:45 ] [ محمدحسین تقوایی ] (عزت در مکتب عاشورا ) به روایت (لهوف)
(اللهوف فی قتلی الطفوف) مشهور به (لهوف) اثر ماندگار دانشمند برجسته و عالی قدر شیعه رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس(589-664 ه.ق)؛ بی شک از مستندترین و معتبرترین مقاتلی است که پیرامون حادثه عاشورا نگاشته شده است. از مهم ترین ویژگی های لهوف که سبب تمایز آن از سایر مقاتل می شود؛(مغفول نماندن عنصر عزت در حادثه عاشورا) می باشد.حضور پررنگ و بی سابقه عنصر (مصیبت) در این مکتب و تأکید بزرگان دین بر اقامه عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به عنوان مؤثرترین راه کار زنده نگه داشتن پیام عاشورا باعث شده که بسیاری از نویسندگان مقاتل و به تبع آنها اهل منبر و مداحان اهل بیت(ع) از حضور (عزت مندی) در حادثه عاشورا غافل شده و بیشتر به تجلی صفحه مصیبت عاشورا بپردازند.
در این نوشتار بر آنیم تا جلوه هایی از عزت مندی؛ آزادگی و ظلم ستیزی مکتب عاشورا به عنوان یکی از مهم ترین درس های این مکتب به روایت لهوف بیان نماییم. 1) عزت حسینی در برابر فرماندار مدینه بعد از مرگ معاویه؛ یزید طی نامه ای از فرماندار مدینه-ولید بن عتبه- خواست تا از امام حسین(ع) برای یزید بیعت بگیرد.صاحب لهوف به بیان جزئیات این ماجرا و ذکر سخنان عزت مند امام (ع) پرداخته است: (...ما از خاندان نبوت و رسالتیم؛خاندانی که خانه آنها محل رفت و آمد فرشتگان است و خداوند به خاطر ما همه چیز را آغاز کرد و پایان می بخشد.اما یزید فردی فاسق و شراب خوار و قاتل است و آشکارا گناه و جنایت می کند؛ و مثل من با مثل او بیعت نخواهد کرد...) (ر.ک: لهوف؛ترجمه علیرضا رجالی تهرانی؛انتشارات نبوغ ؛قم؛1385؛ص 43) 2) عزت مندی حضرت مسلم (ع) به روایت سید بن طاووس؛حضرت مسلم بن عقیل(ع) پس از پیمان شکنی اهل کوفه و تنها ماندن،آنگاه که کار به جنگ و پیکار کشید،در هنگامه جنگ رجز می خواند و محتوای این اشعار عزت و عزت مندی بود. ترجمه بخشی از آن رجز حماسی چنین است: (سوگند یاد کرده ام که کشته نشوم مگر آزادانه و من مرگ در بستر را شایسته نمی دانم...) همچنین صاحب لهوف به بیان جزئیات حضور مسلم(ع) در مجلس ابن زیاد می پردازد.به روایت لهوف؛حضرت مسلم بر ابن زیاد سلام نداد و آزادانه به رسوا کردن او و یزید پرداخت.(ر.ک: همان صص 80 و 81) 3) سروده عزت مند امام(ع) در ملاقات با فرزدق به روایت لهوف امام(ع) در بین راه با فرزدق ملاقات کرد و اشعاری سرود که برخاسته از روح بلند و آزاد منش امام(ع) است.ترجمه پاره ای از آن اشعار چنین است: (...اگر دنیا کالایی نفیس به شمار آید؛خانه پاداش خدا برتر و زیباتر است. و اگر بدن ها برای مردن آفریده شده اند،پس کشته شدن انسان در راه خدا با شمشیر برتر ئو با فضیلت تر است...) (ر.ک: همان ص 103) 4) عزت آموزی امام (ع) در خطبه های بین راه تمام سخنرانی های امام(ع) در بین راه و بعد از آن جلوه ای از عزت مندی مکتب عاشوراست: (...من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران و ناپاکان را جز ذلت و ننگ نمی بینم...) (ر.ک: همان ص 109) 5) عزت حضرت عباس(ع) در رد کردن امان نامه شمر به روایت لهوف؛آنگاه که شهر برای حضرت ابوالفضل (ع) و برادرانش امان نامه آورد،آنها عزت مندانه آن را نپذیرفتند. عباس(ع) با قاطعیت به شمر فرمود: (دو دستت قطع باد! لعنت بر آن امانی که برای ما آورده ای! ای دشمن خدا!آیا به ما می گویی برادر و مولایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و به فرمان ملعون و ملعون زادگان در آییم؟) شمر خشمگینانه به سمت سپاه خود بازگشت. (ر.ک: همان ص 125) 6) عزت مندی امام(ع) در خطابه پیش از نبرد امام(ع) پیش از آغاز نبرد روز عاشورا و برای هدایت و اتمام حجت بر آنها،سخنرانی مفصلی ایراد فرمودند که صاحب لهوف آن را روایت کرده است و سراسر این خطابه پرشور جلوه گاه حضور عزت و آزادگی در مکتب عاشوراست: (...ای مردم آگاه باشید زنا زاده پسر زنا زاده مرا بین دو کار مخیر گردانید: شمشیر کشیدن یا خواری کشیدن! و به دور باد که ما تن به ذلت دهیم...) (ر.ک : همان ص135) 7) عزت حسینی بر بالین شهدای کربلا حتی بیانات امام(ع) بر بالین شهدا تلفیقی بود از مصیبت و حماسه و عزت! به روایت لهوف؛امام(ع) بر بالین حر چنین فرمودند: (براستی که تو همچنان که مادرت تو را حر نامید؛آزاد مردی! آزاد در دنیا و آخرت) (ر.ک: همان ص143) 8) رجز خوانی امام (ع) تجلی عزت حسینی (القتل اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار) مشهورترین رجز امام (ع) به روایت لهوف است: (کشته شدن از زندگی با ننگ و عار بهتر و ننگ و عار از آتش دوزخ بهتر است) (ر.ک: همان ص161) 9) کهنه پیراهن امام (ع) جلوه گاه عزت امام(ع) از مشهور ترین مصائبی که اغلب از مداحان اهل بیت(ع) می شنویم و می گرییم؛ پیراهن کهنه خواستن امام(ع) است؛اما متأسفانه جلوه عزت مندی این حادثه را کمتر شنیده ایم! به روایت لهوف؛ آنگاه که امام(ع) در خواست پیراهن کهنه کردند تا شاید آن را از بدن حضرت بیرون نیاورند،جامه کوتاهی را برایشان آوردند! امام(ع) فرمودند: (نه هرگز! این لباس کسی است که خواری دامن گیرش شده باشد!) (ر.ک: همان ص167) 10) لحظه شهادت امام(ع)؛اوج تجلی عزت صاحب لهوف از زبان هلال بن نافع لحظات آخر زندگی امام(ع) را چنین روایت می کند: (...حسین را در حال جان دادن دیدم؛به خدا سوگند که هرگز کشته به خون آغشته ای را ندیدم که زیباتر و نورانی تر از او باشد! و من چنان محو رخسار نورانی و زیبایش شده بودم که نفهمیدم او را چگونه کشتند!) (ر.ک: همان ص 173) تجلیات دیگری از عزت عاشورایی مربوط به حوادث بعد از شهادت امام (ع) را در مجالی دیگر به تماشا خواهید نشست.انشاالله. به امید روزی که مداحی مداحان اهل بیت(ع) در عزای سالار شهیدان بر پایه معرفت و آگاهی باشد و پرداختن به صفحه (مصیبت) عاشورا ما را از (عزت) عاشورا غافل نسازد.
[ چهار شنبه 22 آبان 1392
] [ 14:59 ] [ محمدحسین تقوایی ] آیه تطهیر ؛ رویداد کسا و حدیث کسا
(...انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا*احزاب 33) اشاره بخش پایانی آیه 33 سوره احزاب که به آیه تطهیر معروف می باشد از مشهورترین و مهم ترین آیاتی است که شیعه آن را به عنوان سند قرآنی عصمت اهل بیت(ع) می داند و به عنوان برگ زرینی بر دفتر افتخارات و حقانیت شیعه می درخشد. محتوای بلند این آیه متأسفانه مورد کج فهمی برخی قرار گرفته و از همین روی معرکه آراء مفسران شیعه و سنی شده است.این نوشتار اشارتی گذرا دارد به برخی از نکات مهم و قابل توجه این آیه. 1)شأن و مکان نزول آیه تطهیر بنا به نظر بیشتر مفسران شیعه و سنی آیه تطهیر در خانه یکی از زنان پیامبر(ص) نازل شده است؛اگر چه میان مفسران در این که آیه در خانه کدام یک از آنها نازل شده گفتگوست،اما تأمل در روایات تفسیری این آیه نزول آن را در خانه (ام سلمه) تأیید می کند.بنا به نقل ام سلمه آن روز که پیامبر(ص) در خانه او بود؛دستور فرمود که به کسی جز خاندانش اجازه ورود ندهد.آنگاه حضرت زهرا(س) با طبقی از غذای مورد علاقه پیامبر(ص) بر حضرتش وارد شد؛سپس پیامبر از فاطمه(س) خواستند تا همسر و دو فرزندش نیز بیاورد.با ورود آنها و بر سر سفره غذا-که این بار به طور استثنا و با هدف، بدون حضور ام سلمه بود- آیه تطهیر نازل شد .سپس پیامبر(ص) کسای خیبری را بر سر داماد و دختر و فرزندانش کشید و آیه تطهیر را تلاوت کرد.ام سلمه از پیامبر خواست تا به عنوان همسر پیامبر در جمع اهل بیت(ع) داخل شود اما حضرت مانع ورود وی شده و فرمودند: تو بر خیر و نیکی و از همسران پیامبر خدایی.(ر.ک : تفسیر الدر المنثور سیوطی ج 5 و6ذیل آیه تطهیر) 2) شأن اهل بیت(ع) در آیه تطهیر آیه تطهیر با تأکیدات مکرر و مهمی مقام والای عصمت (مصون بودن اهل بیت از گناه و اشتباه) را برای آنها اثبات می کند: الف) واژه (انما) که از ادات حصر است، انحصار اراده الهی را مبنی بر عصمت اهل بیت(ع) می رساند. ب)تقدم جار و مجرور (عنکم) بر مفعول به (الرجس) نیز اختصاص و انحصار را افاده می کند. ج) اعراب نصب در (اهل البیت) نیز بنا بر اختصاص است که در حقیقت، تأکیدات قبل را تأیید می کند. د)آمدن (یطهرکم) از پی (لیذهب عنکم...) تأکید موضوع زایل شدن پلیدی ها؛در کنار آراسته شدن به ارزش های معنوی و فضایل اخلاقی را برای اهل بیت(ع) اعلام می دارد. ه) مفعول مطلق نوعی (تطهیرا) مبالغه در موضوع تطهیر یا غیر قابل وصف بودن طهارت معنوی اهل بیت(ع) را مطرح می کند. 3) (رجس) چیست؟ علامه طباطبایی در المیزان؛ (رجس) را هر نوع پلیدی و انحراف فکری،روانی،عملی اعم از شرک و کفر و نفاق و جهل مرکب و گناه و اشتباه می داند.(ر.ک: المیزان ج16 ذیل آیه تطهیر) 4) مقصود از (اهل بیت) چیست؟ بسیاری از مفسران اهل سنت با توجه به این که آیات قبل از آیه تطهیر خطاب به همسران پیامبر(ص) است؛اصرار دارند که تمام همسران پیامبر(ص) به همراه حضرت زهرا(س) و امیرمؤمنان(ع) و حسنین(ع) را اهل بیت پیامبر (ص) بدانند.اما شیعه با دلایل فراوان قرآنی و روایی و عقلی؛ زنان پیامبر (ص) را شامل (اهل بیت) به معنای خاص آیه تطهیر نمی داند و فقط حضرات پیامبر؛زهرا؛علی؛ حسنین(علیهم السلام) و به تبع آنها بقیه امامان معصوم را جزء اهل بیت و دارای عصمت الهیه می داند.اکنون پاسخ به چند پرسش پیرامون این موضوع: الف)آیا با توجه به این که خطاب آیه تطهیر و آیات قبلش به همسران پیامبر(ص) است، آنها را نمی توان در زمره اهل بیت(ع) محسوب کرد؟ نیز در زمره اهل بیتند؟ ضمایر آیات قبل و بعد از این آیه عموما مؤنث آمده است، در حالی که ضمایر آخرین قسمت آیه 33 سوره احزاب (آیه تطهیر) همه به صورت جمع مذکر است و این نشان می دهد معنای دیگری مورد نظر بوده است.(ر.ک: تفسیر نمونه ج 17 ص 294). ب)چگونه در میان بحث از وظایف زنان پیامبر(ص) مطلبی گفته شود که شامل زنان آن حضرت نمی شود؟ پاسخ را از مرحوم (طبرسی) در تفسیر ارزشمند (مجمع البیان) و به نقل از تفسیر نمونه می آوریم: (این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتی بر می خوریم که در کنار هم قرار دارند اما از موضوعات مختلفی سخن می گویند...) علامه طباطبایی معتقد است که آیه تطهیر جداگانه نازل شده و در هنگام جمع آوری قرآن در عصر پیامبر(ص) یا بعد از آن در کنار این آیات قرار داده شده است.(ر.ک: المیزان ج 16 ص 466) 5) دلیل قرآنی عدم شمول زنان پیامبر (ص) در دایره اهل بیت(ع) چیست؟ به اعتقاد شیعه هیچ یک از زنان پیامبر(ص) در زمره اهل بیت به معنای خاص آیه تطیر نیستند و اهل سنت معتقدند که تمام آنها جزء اهل بیت محسوب می شوند و گزینه سومی وجود ندارد. آیه تطهیر مقام عصمت الهیه را برای اهل بیت(ع) اثبات می کند پس اگر زنان پیامبر(ص) نیز شامل آیه تطهیر شوند باید آنها نیز معصوم باشند؛ در حالی که آیات اول تا پنجم سوره تحریم به صراحت اعلام می کند که دو تن از زنان پیامبر(ص) در افشای راز آن حضرت مرتکب گناه کبیره شدند و در آیه چهارم به آنها دستور توبه می دهد. پس قطعا زنان پیامبر (ص) از دایره مصادیق اهل بیت نبوت خارج می شوند. تذکر مهم: با توجه به آنچه گفتیم و نیز نکات اجتماعی و سیاسی وطرح شده در سوره احزاب؛ روشن می شود که عنوان (ام المؤمنین) برای زنان پیامبر(ص)؛یکی جنبه منع فرصت طلبان از سوء استفاده سیاسی از زنان پیامبر(ص) از طریق ازدواج با آنان بعد از پیامبر(ص) را دارد و جنبه دیگر بعد اخلاقی حفظ حرمت ویژه حریم ناموسی پیامبر(ص) حتی بعد از رحلت وی می باشد. پس این عنوان نه موجب محرمیت شرعی می شود و نه دلیل ارزش معنوی می باشد که واقعیات تاریخی صدر اسلام آن را قطعا نفی می کند.(ر.ک: بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن به روش قرآن به قرآن ؛ دکتر ولی الله نقی پورفر؛نشر مرکز آموزش مدیریت دولتی؛1380) 5) آیه تطهیر و آنچه معروف به (حدیث کسا)ست: بر طبق آنچه در شأن نزول آیه تطهیر گذشت؛نزول این آیه در خانه یکی از همسران پیامبر(ص) و ممانعت حضرت از ورود آن زن به جمع اهل بیت(ع) دارای پیامی خاص و تأکیدی فراوان بر مصادیق حقیقی اهل بیت(ع) و خروج زنان حضرت از دایره شمول اهل بیت(ع) است. (واقعه کسا ) و (نزول آیه تطهیر) از مسلمات تاریخی است که مفسران شیعه و سنی و مورخان مسلمان به تواتر از آن یاد کرده اند. آنچه امروز به (حدیث کسا) معروف و در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی آمده و از آن نزول این آیه در خانه حضرت زهرا(س) استفاده می شود؛ متأسفانه حدیثی بدون سند است که خود محدث قمی در (منتهی الامال) و در شرح زندگی امام حسین(ع) به مستند نبودن آن اشاره کرده و بعد از فوت وی ناشران؛ بر خلاف میل آن بزرگوار، آن را در پایان مفاتیح الجنان اضافه کرده اند.(ر.ک: مفاتیح نوین؛ آیت الله مکارم شیرازی ص 1165) آیت الله محمدی ری شهری در جلد اول کتاب (اهل بیت در قرآن و حدیث) صفحات 42 تا 45 ؛ می نویسد که این حدیث بی سند اولین بار در کتاب (منتخب) اثر فخر الدین محمد بن علی نجفی معروف به شیخ طریحی آمده است. و شگفت این که در حاشیه کتاب (عوالم العلوم) سندی برای این حدیث ذکر می شود که هر کس اندک آشنایی با علم رجال داشته باشد به نادرست بودن آن پی می برد.
[ پنج شنبه 2 آبان 1392
] [ 17:14 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |